زمانی که نیرویی خبیث قصد داره دروازههای جهنم رو باز کنه، دنیا در آستانهی نابودیه. اما هنوز یک امید باقیست—شکارچی اهریمنی خوشتیپ و جذاب که با شمشیر و هفتتیر معروفش پا به میدان میذاره.
نوع: ONA
فصل: بهار 1404
فصل (میلادی): بهار 2025
وضعیت: پایان یافته
پخش از: 14 فروردین 1404 تا 14 فروردین 1404
تعداد قسمت: 8
زمان پخش (ژاپن): پنجشنبهها ساعت 23:56
زمان هر قسمت: 25 دقیقه
رده سنی: PG-13 – نوجوانان ۱۳ سال به بالا
منبع ساخت: بازی
تهیهکنندگان: نامشخص
استودیو سازنده: Studio Mir
ژانرها: فانتزی , اکشن , رازآلود , ماجراجویی , خشونت زیاد
کیفیت 1080p
کیفیت 720p

نقد برسی انیمه Devil May Cry
انیمهی Devil May Cry که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، اقتباسی است از سری بازیهای ویدیویی محبوب به همین نام که توسط شرکت کپکام (Capcom) خلق شدهاند. این انیمه توسط استودیوی Madhouse، یکی از نامهای برجسته در صنعت انیمیشن ژاپن، ساخته شده و کارگردانی آن بر عهدهی شین ایتاگاکی (Shin Itagaki) بوده است. این اثر در ژانر اکشن، فانتزی و ماوراءالطبیعه قرار میگیرد و شامل ۱۲ قسمت است.
استودیوی Madhouse پیش از این با آثاری مانند Death Note، Hunter x Hunter و Black Lagoon جایگاه خود را بهعنوان یکی از پیشگامان انیمیشنهای باکیفیت تثبیت کرده بود. این سابقهی درخشان انتظارات بالایی را از Devil May Cry ایجاد کرد، بهویژه با توجه به محبوبیت سری بازیها و شخصیت اصلی آن، دانته (Dante)، که بهعنوان یک شکارچی شیاطین کاریزماتیک و طناز شناخته میشود. تبلیغات اولیه و تریلرها بر اکشنهای پرانرژی، طراحیهای جذاب و فضاسازی تاریک تأکید داشتند، اما نقدهای اولیه نشاندهندهی نوعی دوگانگی در受けبندی اثر بودند؛ برخی آن را اثری سرگرمکننده اما سطحی میدانستند و برخی دیگر معتقد بودند که به منبع اصلی وفادار مانده است.
آنچه Devil May Cry را از دیگر آثار همژانر مانند Hellsing یا Castlevania متمایز میکند، تأکید بر شخصیتپردازی طناز و سبک اکشن هالیوودی است که تلاش میکند روح بازیهای ویدیویی را در قالبی انیمهای بازسازی کند. اما آیا این انیمه توانسته انتظارات را برآورده کند؟ در ادامه به بررسی دقیق جنبههای مختلف این اثر میپردازیم.
۲. داستان و روایت

داستان انیمه حول محور دانته، شکارچی شیاطین نیمهانسان-نیمهشیطان، میچرخد که مأموریتهای مختلفی را برای نابودی موجودات اهریمنی انجام میدهد. او در دفتر خود به نام «دویل می کرای» فعالیت میکند و با کمک دستیارانی مانند موریسون و پتی، با تهدیدات ماوراءالطبیعهای مواجه میشود که شهر و انسانها را به خطر میاندازند. هر قسمت معمولاً شامل یک مأموریت مستقل است که در کنار آن، خط داستانی کلی و درگیریهای شخصی دانته نیز بهتدریج آشکار میشود.
از نظر انسجام، داستان Devil May Cry ساختاری اپیزودیک دارد که اگرچه بهخوبی از الگوی بازیهای ویدیویی پیروی میکند، اما در ایجاد یک روایت منسجم و جذاب چندان موفق عمل نمیکند. اپیزودها اغلب بهصورت مستقل طراحی شدهاند و این امر باعث میشود که خط داستانی اصلی در پسزمینه محو شود. ریتم داستان نیز گاهی کند و گاهی بیش از حد سریع است؛ برخی اپیزودها پر از اکشنهای بیوقفه هستند، در حالی که برخی دیگر به دیالوگها و تعاملات شخصیتها اختصاص دارند که ممکن است برای مخاطب خستهکننده باشد. پیچشهای داستانی نیز غالباً قابل پیشبینی هستند و از کلیشههای ژانر فانتزی اکشن پیروی میکنند، مانند «دشمن قدیمی که بازمیگردد» یا «حقیقت پنهان دربارهی گذشتهی شخصیت».
دیالوگنویسی اثر قابلقبول است، اما گاهی بیش از حد به طنزهای سطحی وابسته میشود که ممکن است با فضای تاریک داستان در تضاد باشد. در مقایسه با آثاری مانند Hellsing که تعادل بهتری بین اکشن و روایت عمیق برقرار میکنند، Devil May Cry بیشتر بهعنوان یک اثر سرگرمکننده عمل میکند تا یک داستانسرایی پیچیده.
۳. شخصیتپردازی

شخصیت اصلی انیمه، دانته، بهعنوان یک شکارچی شیاطین طناز و بیخیال معرفی میشود که با وجود ظاهر بیتفاوتش، انگیزهای عمیق برای محافظت از انسانها دارد. این ویژگیها مستقیماً از بازیهای ویدیویی اقتباس شدهاند و بهخوبی حفظ شدهاند، اما قوس شخصیتی دانته در طول انیمه چندان توسعه نمییابد. انگیزهها و پسزمینهی او بهصورت سطحی بررسی میشوند و بیشتر بر کاریزمای ظاهری او تکیه شده است تا عمق درونی.
شخصیتهای فرعی مانند پتی، دختربچهای که به دانته وابسته میشود، و لیدی و تریش، دو شکارچی شیاطین دیگر، نیز حضور دارند، اما نقش آنها عمدتاً به پیشبرد داستان محدود است. پتی گاهی بهعنوان یک عنصر احساسی عمل میکند، اما پسزمینهی او چندان گسترش نمییابد. لیدی و تریش نیز اگرچه جذاب هستند، اما تعاملاتشان با دانته بیشتر حالت تزئینی دارد تا تأثیرگذار. این در حالی است که در بازیهای اصلی، این شخصیتها نقشهای عمیقتری داشتند.
تعاملات بین شخصیتها گاهی سرگرمکننده است، بهویژه در لحظات طنزآمیز، اما بهندرت به عمق روابط یا ایجاد همذاتپنداری منجر میشود. در مقایسه با آثاری مانند Cowboy Bebop که شخصیتپردازی عمیق و تحولات باورپذیر را در کنار اکشن ارائه میدهند، Devil May Cry در این زمینه ضعیف عمل میکند و بیشتر به تیپهای آشنا تکیه دارد.
۴. کارگردانی و نحوهی روایت تصویری
کارگردانی شین ایتاگاکی در Devil May Cry بر ایجاد یک فضای تاریک و پرانرژی تمرکز دارد که بهخوبی با ژانر اکشن فانتزی هماهنگ است. سبک بصری انیمه از رنگهای تیره و کنتراست بالا استفاده میکند، که به خلق اتمسفری گوتیک و مرموز کمک میکند. قاببندیها و زوایای دوربین در صحنههای اکشن بهگونهای طراحی شدهاند که حس پویایی و هیجان را منتقل کنند، اما در صحنههای آرامتر، گاهی تنبلی در کارگردانی مشاهده میشود و کادربندیها تکراری به نظر میرسند.
استفاده از تکنیکهای سینمایی مانند اسلوموشن در مبارزات و فلشبکها برای نشان دادن گذشتهی شخصیتها قابلتوجه است، اما گاهی بیش از حد بهکار گرفته شده و تأثیرگذاری خود را از دست میدهد. در مقایسه با آثاری مانند Attack on Titan که از تکنیکهای بصری برای انتقال احساسات عمیق و پیامهای پیچیده استفاده میکنند، Devil May Cry بیشتر بر جلوههای ظاهری تمرکز دارد تا عمق روایی.
۵. طراحی و انیمیشن
طراحی شخصیتها در Devil May Cry یکی از نقاط قوت انیمه است. دانته با موهای سفید، کت قرمز و شمشیر غولپیکرش بهخوبی از بازیها اقتباس شده و ظاهری آیکونیک دارد. شخصیتهای فرعی مانند لیدی و تریش نیز طراحیهای جذابی دارند که با فضای کلی انیمه هماهنگ است. پسزمینهها نیز با جزئیات قابلقبولی طراحی شدهاند، بهویژه در محیطهای شهری و مخروبه که حس و حال یک دنیای فانتزی تاریک را منتقل میکنند.
کیفیت انیمیشن در صحنههای اکشن بسیار خوب است و حرکات نرم و پویا هستند. مبارزات با استفاده از شمشیر و اسلحه بهگونهای اجرا شدهاند که حس هیجان و انرژی را به مخاطب منتقل میکنند. با این حال، در برخی صحنههای آرامتر، افت کیفیت جزئی در انیمیشن مشاهده میشود، بهویژه در انیمیشن چهرهها و حرکات کوچک. استفاده از CGI نیز بهصورت محدود بهکار گرفته شده و هماهنگی قابلقبولی با سبک دوبعدی دارد. در مجموع، استودیوی Madhouse توانسته کیفیت انیمیشن را در طول ۱۲ قسمت بهصورت نسبی حفظ کند، اما این اثر در مقایسه با شاهکارهای دیگر این استودیو مانند Death Note، چندان برجسته نیست.
۶. موسیقی و صداگذاری
موسیقی متن Devil May Cry توسط رونیک سوزوکی (Rungran Suzuki) ساخته شده و بهخوبی فضای اکشن و تاریک انیمه را منتقل میکند. ترکهای راک و متال در صحنههای مبارزه حس هیجان را تقویت میکنند، در حالی که قطعات آرامتر در لحظات احساسی به کار گرفته شدهاند. با این حال، موسیقی متن گاهی تکراری به نظر میرسد و فاقد تنوع کافی است.
آهنگهای اوپنینگ و اندینگ نیز با فضای کلی انیمه هماهنگ هستند، اما به یادماندنی نیستند و در مقایسه با آثار دیگر مانند Bleach یا Naruto که آهنگهای بهیادماندنی دارند، ضعیفتر عمل میکنند. صداپیشگی ژاپنی، بهویژه صدای توشیاكی موریکاوا (Toshiyuki Morikawa) برای دانته، بسیار مناسب است و توانسته کاریزمای شخصیت را بهخوبی منتقل کند. دوبلهی انگلیسی نیز کیفیت قابلقبولی دارد، اما برخی طرفداران معتقدند که صدای ژاپنی به دلیل اصالت بیشتر، تأثیرگذارتر است.
۷. مفاهیم و پیامهای انیمه
Devil May Cry بیشتر بهعنوان یک اثر سرگرمکننده طراحی شده و چندان بر مضامین عمیق یا فلسفی تمرکز ندارد. با این حال، برخی مفاهیم مانند مبارزه با تاریکی درونی، اهمیت خانواده و وفاداری در تعاملات دانته با شخصیتهای دیگر قابلمشاهده است. این مضامین بهصورت سطحی بررسی میشوند و عمدتاً بهعنوان پسزمینهای برای اکشنها عمل میکنند.
استفاده از نمادگرایی نیز در انیمه محدود است، اما برخی عناصر مانند شمشیر ربلین (Rebellion) دانته یا تضاد بین انسانیت و شیطانیت او، میتوانند بهعنوان استعارههایی از مبارزهی درونی تفسیر شوند. تأثیرگذاری احساسی انیمه نیز متوسط است؛ مخاطب ممکن است از اکشنها لذت ببرد، اما بعید است که پس از تماشا به تفکر عمیق واداشته شود. در مقایسه با آثاری مانند Neon Genesis Evangelion که پیامهای روانشناختی عمیقی دارند، Devil May Cry در این زمینه ضعیف عمل میکند.
۸. نقاط قوت و ضعف
نقاط قوت Devil May Cry شامل طراحی شخصیتها، کیفیت انیمیشن در صحنههای اکشن و وفاداری به منبع اصلی است. این انیمه برای طرفداران سری بازیها و دوستداران اکشنهای بیوقفه جذاب خواهد بود. همچنین، طنزهای گاهبهگاه و کاریزمای دانته بهعنوان شخصیت اصلی، لحظات سرگرمکنندهای را خلق میکنند.
با این حال، نقاط ضعف اثر نیز قابلتوجه هستند. داستانپردازی ضعیف و اپیزودیک بودن بیش از حد، مانع از ایجاد یک روایت منسجم و جذاب میشود. شخصیتپردازی نیز سطحی است و به عمق روابط یا تحولات شخصیتها توجه کافی نشده است. در مقایسه با آثاری مانند Castlevania که تعادل بهتری بین اکشن و داستان برقرار میکنند، Devil May Cry جایگاه متوسطی در صنعت انیمه دارد.
۹. جمعبندی نهایی و امتیازدهی
آیا Devil May Cry ارزش تماشا دارد؟ پاسخ به این سؤال به نوع مخاطب بستگی دارد. اگر به دنبال یک انیمهی اکشن سرگرمکننده با طراحیهای جذاب هستید و به سری بازیهای Devil May Cry علاقه دارید، این انیمه میتواند تجربهای لذتبخش باشد. اما اگر انتظار یک داستان عمیق، شخصیتپردازی پیچیده یا پیامهای فلسفی دارید، ممکن است از این اثر ناامید شوید.
این انیمه بیشتر برای طرفداران بازیها، علاقهمندان به ژانر اکشن و مخاطبان جوانی که به دنبال سرگرمی بیدغدغه هستند، مناسب است. افرادی که به داستانسرایی پیچیده یا مضامین عمیق علاقه دارند، ممکن است این اثر را سطحی و تکراری بیابند.
امتیازدهی به بخشهای مختلف:
- داستان: ۶/۱۰ (به دلیل ساختار اپیزودیک و فقدان انسجام)
- شخصیتپردازی: ۶/۱۰ (به دلیل سطحی بودن و عدم تحول شخصیتها)
- انیمیشن و طراحی: ۸/۱۰ (به دلیل کیفیت خوب در صحنههای اکشن و طراحی شخصیتها)
- موسیقی و صداگذاری: ۷/۱۰ (به دلیل موسیقی متن مناسب اما نه بهیادماندنی)
- مفاهیم و پیامها: ۵/۱۰ (به دلیل فقدان عمق و تمرکز بر سرگرمی)
امتیاز نهایی: ۶.۵/۱۰
در نهایت، Devil May Cry انیمهای است که میتواند لحظات سرگرمکنندهای را برای مخاطبان خاص خود فراهم کند، اما در میان آثار برجستهی ژانر اکشن و فانتزی، جایگاه ویژهای ندارد.